ایمان میآورم به تو, مُرتد که می شوم!
ایمان میآورم به تو, مُرتد که می شوم!

هر روز از کنار خودم رد که می شوم...
در قصد این ترانه مُردد که می شوم...
اندوهِ بی خداییِ من تازه می شود
ایمان میآورم به تو, مُرتد که می شوم!
از دستِ نیچه خسته ام و فحش می دهم
به هر چه در زمین و زمان... بد که می شوم
لَختی نگاه نابِ تو را دوره می کنم
بر اشک های منجمدم سد که می شوم
دریای پُر تلاطم اگر نیستم, ولی
در جَزرِ این مغالطه ها, مَد که می شوم...
+ نوشته شده در سه شنبه ۹ شهریور ۱۳۸۹ ساعت 2:23 توسط مسعود امیری
|
مسعود هستم. یعنی سعی می کنم که باشم !